سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ اجتماعی مهر و ماه بلاگ

جوانان  

شاید برای بسیاری از «جوانهای دیروز» و برخی از «جوانهای امروز» پرسش هایی از این دست مطرح باشد که: آیا جوانان دیروز و جوانان امروز تفاوتی با هم دارند؟ تفاوت جوان دیروز و جوان امروز چیست؟ آیا تفاوت فقط در نوع پوشش و آرایش است یا تفاوتهای دیگری هم میان جوان دیروز و جوان امروز وجود دارد؟ آیا اعتقادات، ارزشها و آرمانهای جوان دیروز و امروز تفاوت کرده است؟ چگونه می توان فاصله میان جوانان دیروز و امروز را کمتر و آنان را به هم نزدیکتر کرد؟ و ...

وجود این پرسشها باعث شد که ما دست به کار شویم و با ارسال نامه هایی به اهل قلم، هنرمندان، اهالی مطبوعات و ... از آنها بخواهیم که نظرشان را در مورد این پرسش ها برای ما و شما بنویسند .

آنچه در پی می آید پاسخ دو تن از نویسندگان و روزنامه نگاران خوب کشورمان است که صمیمانه از آنها سپاسگزاریم .

سید مهدی شجاعی

اگر بپذیریم که اصلی ترین کار در عالم، شناخت امام زمان و تنظیم رابطه با حضرت ایشان است; می توانیم نسبت جوان امروز را با این معرفت و رابطه بسنجیم و آن را با جوان دیروز در ترازوی مقایسه قرار دهیم .

به اعتقاد من کار جوان امروز بسیار دشوارتر از جوان دیروز و نسلهای گذشته است .

امروز به همان نسبتی که ابراز شناخت و معرفت افزون تر شده و دستیابی به کتب و منابع معرفتی سهل تر گشته است، عوامل غفلت آفرین نیز فزونی گرفته است .

جوان دیروز، اگر از شش جهت می بایست مراقب خود باشد، جوان امروز باید راه نفوذ را از شصت جهت بر شیاطین متکثر بیرونی ببندد و در آن واحد در شصت جبهه بجنگد تا بتواند هویت و شخصیت و معنویت خود را حفظ کند .

و طبیعی است که پیروزی در این جنگ سخت و نابرابر بسیار ارزشمندتر و شیرین تر است از پیروزی در جنگهای پیشین و پیشینیان .

و گوارا باد این پیروزی بر جوان امروزی

علی اکبر کسائیان

بر این باورم که حضرت «جانان » ، جوهر «جان » جوانان این زمان و دیروزیان و جوانان همه زمانها را با لطف و احسانی یکسان آفریده است . هر جوانی، در هر زمانه ای، به اقتضای دوران رشد و بالندگی اش، جلد و جسور و جست وجوگر و جهنده لطیف و حساس، ترد و شکننده، مهرورز، مهرجو، خرم و خندان، پویا و مستعد، آماده و امیدوار، نوجو و تحول خواه و هوشیار است . روشن است که دوره «جوانی » پس از گذشتن از دوره بحرانی و بسیار حساس بلوغ جسمی «نوجوانی » است . و نوجوانی، ریشه در کودکی دارد و هر «کودک » دوران طفولیت و نوزادی را سپری کرده و هر «نوزاد» ، 9 ماه و 9 روز، دوره جنینی را طی کرده است . و هر «جنین » - صرف نظر از کروموزومهای موروثی والدین - از جنب و جوش و حرکت و لقمه و لالایی و سرود و سرور «مادر» و مهر و کین و شادی و غضب، امید و یاس بسی تاثیر پذیرفته و فطرت خدادادی، وی را به سمت و سوی نیکی یا بدی متمایل ساخته است . شفاف تر بگویم; تربیت زمینه و ضمیر «جنین » ها و ... «جوان » ها، نه از مدرسه و خانواده و جامعه و دوران جنینی و هنگامه تولد - بل از سالها و قرنها پیش آغاز شده است . از میلاد آدم و حوا و لحظه اراده حضرت حکیم، جل و علاء، در جهت خلقت آدمها! ... این بدیهیات را یادآوری کردم که یادمان باشد، عجولانه، جوانان امروز را متهم به انواع کژیها نکنیم . هر چه هستند، حاصل تربیت مستقیم و غیر مستقیم و مرئی و نامرئی ما بزرگترها و پیرها و پخته هایند . رگ و ریشه های بسیار مؤثر ارثی و محیط تربیتی دوره های نقش پذیر قبل از جوانی را همیشه در نظر داشته باشیم و بدانیم که یک جوان، یک روزه یا یک ساله، خلق الساعه، «جوان » نمی شود و بی مقدمه پا به این دوره زیبای زندگی نمی گذارد .

معمولا، اگر هر جوانی، در هر زمانه ای، در جرگه «خوبان » وارد شود; رنگ و بوی نیکان به خود می گیرد . و چنانچه با گروه گمراهان حشر و نشر کند و هیچ جرقه نوری در راهش ندرخشد و بر صفحه صاف فطرتش زنگار سیاه بنشیند; بی شک، به خلق و خوی گم کرده راهان در می آید!

با این حال، خیال نکنید که «جوان » فقط محصول بی چون وچرای محیط اجتماعی اش است و خودش در رسیدن به سعادت یا شقاوت، نقش و اراده ای ندارد هرگز چنین نیست! اختیار و اراده نهایی انجام هر کاری بر عهده خود اوست . اگر تقوا و ایمان قوی، دلیل و راهنما و همراه جوان باشد، چه بسا که در جرگه اجباری بدان نیز، به بیراهه نرود و رنگ ناپاکان به خود نگیرد .

واقعیت این است که درصد بالایی از خلق و خوی جوانان هر جامعه، متاثر از رفتار و کردار و گفتار بزرگسالان آن جامعه است . بسیاری از جوانان قبل از انقلاب اسلامی در سالهای 40 تا 56 به خاطر جو غالب جامعه، مثل بزرگترها، کم کم غربزده و تابع مد و مدلهای غربی شدند و هرهری مذهب، مجذوب زرق و برق ظاهر تمدن فرنگی، کم اعتنا به فرهنگ ملی و ارزشهای دینی و ابن الوقت و کم صداقت و مادی و لذت جو و شهرت طلب بار آمدند . با این توضیح که شاید نیمی از همین جوانان شهرنشین و اکثر جوانان روستایی، در همان روزگار نیز، گرایش گرانقدری به سنتهای ملی و دینی داشتند و هویت ایرانی و اعتقادات اسلامی نسبتا محکمی رفتار و کردارشان را هدایت می کرد . اما رژیم پهلوی به پیروی از اربابان خارجی خود سعی در مسخ جامعه و بی هویت و کم غیرت کردن جوانان داشت و در افراد سست ایمان و قشر مرفه بی درد شیفتگی و برتری همه جانبه غربیها را بسیار حسابگرانه تبلیغ و ترویج کرده بود . ولی جوانان خداجو و متدین را هرگز نتوانست بی هویت و لاابالی و سطحی نگر و لذت طلب بار آورد . بی انصافی است که تصور کنیم، همه جوانهای دوره طاغوت، لاابالی و گمراه و غربزده و مدپرست بودند; جوانان هیاتهای مذهبی و گروههای قرآنی و دانشجویان کتابخوان و آگاه دانشگاهی و مدرسه ای و جوانهای کارگزار و دهقان و ... کم نبودند که همان زمان از ترفندهای رژیم مطلع بودند و چشم بسته تسلیم تبلیغات و جو مسموم سیاست بازان گوش به فرمان بیگانگان نمی شدند . آنها حتی ناصح مادران و پدران ناآگاه خود نیز بودند و زودتر از آنها به ندای حق طلبانه امام خمینی (ره) لبیک گفتند .

و دیدیم که همان جوانهای پاک فطرت سال 56 و 57 وقتی که اعمال و رفتار خالصانه بزرگسالان و پیران پارسا را عملا مشاهده کردند و بر آنها معلوم شد که رژیم پوشالی شاه، دست نشانده بی چون و چرای اجنبیان است و جز به منافع فامیلی و فردی خود و اعوان و اقوام و اربابانشان به هیچ چیز دیگر نمی اندیشد، در ظرف یک سال، آنچنان متحول و همراه جماعت بزرگسالان حق جو شدند که در 17 شهریور 57 و در جلوی دانشگاهها و در راهپیمائیها و اجتماعات ضد رژیم، صادقانه شرکت کردند و سینه های صافشان را مقابل گلوله های جلادان رژیم سپر ساختند و با خونهای پاک خود، نهال انقلاب را آبیاری کردند . دهها هزار شهید جوان در سالهای 56 و 57 در سراسر ایران، سند سر بلندی و بالندگی جوانهای پاک فطرت و نیکو سیرت دیروزی جامعه ایران است .

و و مادران، جوانهایی متعادل، مهربان، خلاق، دانشجو و کارگر و طالب علم و دانش، با غیرت و جوانمرد و با همت!

  اما جوانان امروز; یعنی 14 تا 24 ساله هایی که تولد آنها بعد از طلوع انقلاب اسلامی رخ داده است; دو دسته اند: عده ای از جوانان امروز، به خاطر آن که در خانواده های متدین و آگاه از مسایل جهانی پرورش یافته اند و محیط مدرسه و دایره همسالان و معاشران آنها نیز همفکر و از سنخ خودشان بوده اند; اکثرشان جوانان خوش فکر و منطقی و دوستدار ارزشهای اصیل اسلامی و متعصب به باورها و آداب و رسوم ملی اند . اینان با آنکه بعضی هاشان تحصیل کرده و بیکار هستند و از لحاظ معیشتی و مادی نیز در مضیقه اند، ولی هرگز راضی نمی شوند که به خاطر رسیدن به رفاه و آسایش بیشتر، استقلال و آزادی کشور از دست برود و مثل گذشته، بیگانگان به وسیله مزدوران داخلی خود بر ما حکمرانی کنند . نسلی که مسائل سیاسی را خیلی خوب می فهمد و مستکبران دنیا را می شناسد

 




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/8/30 توسط سینا صانعی
درباره وبلاگ

سینا صانعی
این وبلاگ درباره ی مسائل اجتماعی موجود بحث می کند. و به گروه خاصی تعلق ندارد.
mahnagarphic@gmail.com
Javad poorhossein