سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ اجتماعی مهر و ماه بلاگ

توصیه به جوانان

 
انسان، به ویژه جوان ونوجوان، به ارتباط اجتماعى نیازمند است؛ زیرا آدمى موجود اجتماعى است و ارتباط با دیگران پاسخ آن نیاز درونى به شمار مى‏آید. انتخاب همسالان و همکلاسى‏ها، مى‏تواند نشان دهنده درایت و تعقل فرد باشد و زمینه رشد فکرى و اجتماعى و علمى‏اش را فراهم آورد؛ به عبارت دیگر، ما از طریق ارتباط با دیگران و انتخاب دوست که به شکل‏گیرى شخصیت انسان مى‏انجامد، یکى از نیازهاى مهم زندگى خودرا برآورده مى‏سازیم.
البته آنچه باید بیش از لزوم داشتن ارتباط با دیگران مورد توجه و حساسیت معقول قرار گیرد، میزان و چگونگى ارتباط با همسالان و همکلاسى‏ها و در نهایت انتخاب دوست است.
داشتن روابط ضرورت دارد؛ ولى چگونگى آن از اهمیت بیش‏ترى برخوردار است به گونه‏اى که وقتى نحوه ارتباط به اصل مسأله آسیب رساند، براى حفظ امور مهم‏تر و حیاتى‏تر، باید از ارتباط چشم پوشید. خردمند کسى نیست که بتواند بین خیر و شرّ، خیر را تشخیص دهد و انتخاب کند بلکه خردمند کسى است که بین دو شرّ، آنچه شرش کم‏تر است برگزیند. پس باید در ارتباط با همکلاسى‏ها، به ویژه انتخاب دوست واستحکام بخشیدن به روابط دوستانه، دقت واهتمام جدى داشت. از فرد تحصیل کرده‏اى چون شما انتظار مى‏رود با اندیشه صحیح خود، دیگران رابه هدایت و پاکى دعوت کنید و از کانال دوستى بردیگران تأثیر گذار باشید نه آن که از دیگران تأثیر پذیرید.
ارتباط با جنس مخالف موضوعى مهم و حساس است. ، اگر خطرها و زیان‏هاى ارتباط، اصل مسأله رابطه با دیگران را مخدوش سازد - از محدوده مجاز و صحیح ارتباط خارج شود و ارزش‏هاى اخلاقى را زیر پا گذارد - باید جداً از آن پرهیز کرد؛ زیرا شرایط و فضا و نیز محتواى این رابطه‏ها با موازین و آداب اخلاقى و مذهبى سازگار نیست و در اکثر قریب به اتفاق موارد به انتقال پیام‏هاى احساسى، عاطفى، جنسى و... که ریشه شیطانى دارد، مى‏انجامد. بنابراین، معیار داورى درباره روابط افراد، به ویژه جنس مخالف، توجه به مقررات وموازین عقلى و شرعى ارتباط است.



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/8/30 توسط سینا صانعی

جوانان  

شاید برای بسیاری از «جوانهای دیروز» و برخی از «جوانهای امروز» پرسش هایی از این دست مطرح باشد که: آیا جوانان دیروز و جوانان امروز تفاوتی با هم دارند؟ تفاوت جوان دیروز و جوان امروز چیست؟ آیا تفاوت فقط در نوع پوشش و آرایش است یا تفاوتهای دیگری هم میان جوان دیروز و جوان امروز وجود دارد؟ آیا اعتقادات، ارزشها و آرمانهای جوان دیروز و امروز تفاوت کرده است؟ چگونه می توان فاصله میان جوانان دیروز و امروز را کمتر و آنان را به هم نزدیکتر کرد؟ و ...

وجود این پرسشها باعث شد که ما دست به کار شویم و با ارسال نامه هایی به اهل قلم، هنرمندان، اهالی مطبوعات و ... از آنها بخواهیم که نظرشان را در مورد این پرسش ها برای ما و شما بنویسند .

آنچه در پی می آید پاسخ دو تن از نویسندگان و روزنامه نگاران خوب کشورمان است که صمیمانه از آنها سپاسگزاریم .

سید مهدی شجاعی

اگر بپذیریم که اصلی ترین کار در عالم، شناخت امام زمان و تنظیم رابطه با حضرت ایشان است; می توانیم نسبت جوان امروز را با این معرفت و رابطه بسنجیم و آن را با جوان دیروز در ترازوی مقایسه قرار دهیم .

به اعتقاد من کار جوان امروز بسیار دشوارتر از جوان دیروز و نسلهای گذشته است .

امروز به همان نسبتی که ابراز شناخت و معرفت افزون تر شده و دستیابی به کتب و منابع معرفتی سهل تر گشته است، عوامل غفلت آفرین نیز فزونی گرفته است .

جوان دیروز، اگر از شش جهت می بایست مراقب خود باشد، جوان امروز باید راه نفوذ را از شصت جهت بر شیاطین متکثر بیرونی ببندد و در آن واحد در شصت جبهه بجنگد تا بتواند هویت و شخصیت و معنویت خود را حفظ کند .

و طبیعی است که پیروزی در این جنگ سخت و نابرابر بسیار ارزشمندتر و شیرین تر است از پیروزی در جنگهای پیشین و پیشینیان .

و گوارا باد این پیروزی بر جوان امروزی

علی اکبر کسائیان

بر این باورم که حضرت «جانان » ، جوهر «جان » جوانان این زمان و دیروزیان و جوانان همه زمانها را با لطف و احسانی یکسان آفریده است . هر جوانی، در هر زمانه ای، به اقتضای دوران رشد و بالندگی اش، جلد و جسور و جست وجوگر و جهنده لطیف و حساس، ترد و شکننده، مهرورز، مهرجو، خرم و خندان، پویا و مستعد، آماده و امیدوار، نوجو و تحول خواه و هوشیار است . روشن است که دوره «جوانی » پس از گذشتن از دوره بحرانی و بسیار حساس بلوغ جسمی «نوجوانی » است . و نوجوانی، ریشه در کودکی دارد و هر «کودک » دوران طفولیت و نوزادی را سپری کرده و هر «نوزاد» ، 9 ماه و 9 روز، دوره جنینی را طی کرده است . و هر «جنین » - صرف نظر از کروموزومهای موروثی والدین - از جنب و جوش و حرکت و لقمه و لالایی و سرود و سرور «مادر» و مهر و کین و شادی و غضب، امید و یاس بسی تاثیر پذیرفته و فطرت خدادادی، وی را به سمت و سوی نیکی یا بدی متمایل ساخته است . شفاف تر بگویم; تربیت زمینه و ضمیر «جنین » ها و ... «جوان » ها، نه از مدرسه و خانواده و جامعه و دوران جنینی و هنگامه تولد - بل از سالها و قرنها پیش آغاز شده است . از میلاد آدم و حوا و لحظه اراده حضرت حکیم، جل و علاء، در جهت خلقت آدمها! ... این بدیهیات را یادآوری کردم که یادمان باشد، عجولانه، جوانان امروز را متهم به انواع کژیها نکنیم . هر چه هستند، حاصل تربیت مستقیم و غیر مستقیم و مرئی و نامرئی ما بزرگترها و پیرها و پخته هایند . رگ و ریشه های بسیار مؤثر ارثی و محیط تربیتی دوره های نقش پذیر قبل از جوانی را همیشه در نظر داشته باشیم و بدانیم که یک جوان، یک روزه یا یک ساله، خلق الساعه، «جوان » نمی شود و بی مقدمه پا به این دوره زیبای زندگی نمی گذارد .

معمولا، اگر هر جوانی، در هر زمانه ای، در جرگه «خوبان » وارد شود; رنگ و بوی نیکان به خود می گیرد . و چنانچه با گروه گمراهان حشر و نشر کند و هیچ جرقه نوری در راهش ندرخشد و بر صفحه صاف فطرتش زنگار سیاه بنشیند; بی شک، به خلق و خوی گم کرده راهان در می آید!

با این حال، خیال نکنید که «جوان » فقط محصول بی چون وچرای محیط اجتماعی اش است و خودش در رسیدن به سعادت یا شقاوت، نقش و اراده ای ندارد هرگز چنین نیست! اختیار و اراده نهایی انجام هر کاری بر عهده خود اوست . اگر تقوا و ایمان قوی، دلیل و راهنما و همراه جوان باشد، چه بسا که در جرگه اجباری بدان نیز، به بیراهه نرود و رنگ ناپاکان به خود نگیرد .

واقعیت این است که درصد بالایی از خلق و خوی جوانان هر جامعه، متاثر از رفتار و کردار و گفتار بزرگسالان آن جامعه است . بسیاری از جوانان قبل از انقلاب اسلامی در سالهای 40 تا 56 به خاطر جو غالب جامعه، مثل بزرگترها، کم کم غربزده و تابع مد و مدلهای غربی شدند و هرهری مذهب، مجذوب زرق و برق ظاهر تمدن فرنگی، کم اعتنا به فرهنگ ملی و ارزشهای دینی و ابن الوقت و کم صداقت و مادی و لذت جو و شهرت طلب بار آمدند . با این توضیح که شاید نیمی از همین جوانان شهرنشین و اکثر جوانان روستایی، در همان روزگار نیز، گرایش گرانقدری به سنتهای ملی و دینی داشتند و هویت ایرانی و اعتقادات اسلامی نسبتا محکمی رفتار و کردارشان را هدایت می کرد . اما رژیم پهلوی به پیروی از اربابان خارجی خود سعی در مسخ جامعه و بی هویت و کم غیرت کردن جوانان داشت و در افراد سست ایمان و قشر مرفه بی درد شیفتگی و برتری همه جانبه غربیها را بسیار حسابگرانه تبلیغ و ترویج کرده بود . ولی جوانان خداجو و متدین را هرگز نتوانست بی هویت و لاابالی و سطحی نگر و لذت طلب بار آورد . بی انصافی است که تصور کنیم، همه جوانهای دوره طاغوت، لاابالی و گمراه و غربزده و مدپرست بودند; جوانان هیاتهای مذهبی و گروههای قرآنی و دانشجویان کتابخوان و آگاه دانشگاهی و مدرسه ای و جوانهای کارگزار و دهقان و ... کم نبودند که همان زمان از ترفندهای رژیم مطلع بودند و چشم بسته تسلیم تبلیغات و جو مسموم سیاست بازان گوش به فرمان بیگانگان نمی شدند . آنها حتی ناصح مادران و پدران ناآگاه خود نیز بودند و زودتر از آنها به ندای حق طلبانه امام خمینی (ره) لبیک گفتند .

و دیدیم که همان جوانهای پاک فطرت سال 56 و 57 وقتی که اعمال و رفتار خالصانه بزرگسالان و پیران پارسا را عملا مشاهده کردند و بر آنها معلوم شد که رژیم پوشالی شاه، دست نشانده بی چون و چرای اجنبیان است و جز به منافع فامیلی و فردی خود و اعوان و اقوام و اربابانشان به هیچ چیز دیگر نمی اندیشد، در ظرف یک سال، آنچنان متحول و همراه جماعت بزرگسالان حق جو شدند که در 17 شهریور 57 و در جلوی دانشگاهها و در راهپیمائیها و اجتماعات ضد رژیم، صادقانه شرکت کردند و سینه های صافشان را مقابل گلوله های جلادان رژیم سپر ساختند و با خونهای پاک خود، نهال انقلاب را آبیاری کردند . دهها هزار شهید جوان در سالهای 56 و 57 در سراسر ایران، سند سر بلندی و بالندگی جوانهای پاک فطرت و نیکو سیرت دیروزی جامعه ایران است .

و و مادران، جوانهایی متعادل، مهربان، خلاق، دانشجو و کارگر و طالب علم و دانش، با غیرت و جوانمرد و با همت!

  اما جوانان امروز; یعنی 14 تا 24 ساله هایی که تولد آنها بعد از طلوع انقلاب اسلامی رخ داده است; دو دسته اند: عده ای از جوانان امروز، به خاطر آن که در خانواده های متدین و آگاه از مسایل جهانی پرورش یافته اند و محیط مدرسه و دایره همسالان و معاشران آنها نیز همفکر و از سنخ خودشان بوده اند; اکثرشان جوانان خوش فکر و منطقی و دوستدار ارزشهای اصیل اسلامی و متعصب به باورها و آداب و رسوم ملی اند . اینان با آنکه بعضی هاشان تحصیل کرده و بیکار هستند و از لحاظ معیشتی و مادی نیز در مضیقه اند، ولی هرگز راضی نمی شوند که به خاطر رسیدن به رفاه و آسایش بیشتر، استقلال و آزادی کشور از دست برود و مثل گذشته، بیگانگان به وسیله مزدوران داخلی خود بر ما حکمرانی کنند . نسلی که مسائل سیاسی را خیلی خوب می فهمد و مستکبران دنیا را می شناسد

 




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/8/30 توسط سینا صانعی
جوانان و بزهکاری
 نوجوانی در همه اجتماعات یک دوره بحرانی از زندگی است، زیرا در این دوره نوجوانان پیوسته با دگرگونی های عمیق جسمانی و روانی مواجه هستند که مظاهر آنها را در تغییرات عمده جسمانی، رشد عقلانی، فکری، عاطفی، کمال طلبی و ... می توان مشاهده کرد.
 
نوجوانی دوره ای است که فرد می خواهد موجودیت، استقلال و هویت خود را نشان دهد، دوره ای که در واقع شخصیت آینده هر انسانی در آن شکل می گیرد بنابراین کجرفتاری ها در این دوره و بخصوص بزهکاری با پیامدهایی که بدنبال دارد، می تواند اثرات منفی بر جامعه وارد سازد، چرا که جامعه ایران بنا به شرایط خاص خود دارای یکی از جوانترین ساختارهای جمعیتی در سطح دنیاست و هر خطری که آنها را تهدید کند در حقیقت خطری برای کیان جامعه آینده محسوب می شود.
در ایران آمار و ارقام معتبری در مورد بزهکاری وجود ندارد ولی اظهارات رئیس سازمان نظام روانشناسی در مورد بزهکاری گویای تصویری روشن از وضعیت بزهکاری در جامعه ما بویژه نوجوانان است.
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره چند روز پیش با انتقاد از وزارت آموزش و پرورش نسبت به تحت پوشش قرار دادن تنها 65 درصد از دانش‌آموزان، به این نکته اشاره کرد که وضعیت 35 درصد دانش‌آموزان مشخص نیست.
این اشاره و نگرانی از آنجاست که در کشور بیش از 20 میلیون دانش‌آموز شش تا 18 سال وجود دارند که حدود 13 میلیون نفر از آنها به مدرسه می‌روند. در این حال وضعیت هفت میلیون دانش‌آموز مشخص نبوده و معلوم نیست این افراد کجا هستند.
بررسی‌ها نشان می‌دهد خیلی از این افراد اخراجی‌های دوره راهنمایی‌، برخی رها شده‌اند و برخی نیز در کانون‌های اصلاح و تربیت و زندان هستند. این افراد همان بزهکاران حرفه‌ای آینده هستند.
در واقع بزهکاری نوجوانان نشان دهنده ناموفق بودن نهادهای پایه های در دستیابی به هدفها است. که یکی از نها دها، نهاد آموزش پرورش است.
به قول لاک ساین: «بزهکاری یک میکروب اجتماعی است. این میکروب در محیطی که آمادگی پروراندن تبهکار نداشته باشد، بروز نکرده، جرمی اتفاق نمی افتد.» این جمله به این معنی است که اگرکودک و نوجوانان در فضای آموزشی سالم قرار گرفته و در فرایند تعلیم و تربیت صحیح قرار بگیرد، به یقین نه تنها از آسیب های اجتماعی محفوظ خواهند ماند، بلکه خود آنها در ایجاد محیط سالم برای دیگران نیز نقش مهمی خواهند داشت.
در واقع مدرسه در رشد و تربیت کودکان ونوجوانان نقش بسزایی دارد و هرگونه بی نظمی و اختلال در مدرسه به طور مستقیم و غیر مستقیم بر روی نوجوانان تاثیر منفی و مخربی دارد.
پیش از این فرض بر این بود که نظام آموزشی می تواند تا حدی از بروز انحرافات و آسیب جلوگیری کند بدین صورت که اگر فرد در نظام آموزشی استقرار نیابد و تحت نظارت و فشار اجتماعی روند جامعه پذیری را فرا نگیرد، بستر مناسب انحراف و بزهکاری فراهم می شود. ولی شرایط امروزه بگونه ای است که فرد در جریان جامعه پذیری بویژه در مدرسه در رابطه با همسالان و افراد منحرف، با بسیاری از آسیب ها و انحرافات آشنا شده و متاسفانه خود تبدیل به یک بزهکار می شود.
بر همین اساس مسأله بزهکاری اطفال و نوجوانان، از جمله مسایل بغرنج اجتماعی است که امروزه مورد توجه زیادی قرار گرفته و به همان نسبت گسترش ارتکاب جرم توسط کودکان و نوجوانان، بر کوشش پژوهندگان و متخصصین امر، دریافتن راه‌حل‌هایی جهت پیشگیری از بزهکاری آنها نیز افزوده شده است. شناخت عوامل موجد انحراف و بزهکاری کودکان و نوجوانان و اتخاذ تدابیر صحیح پیشگیرانه عمومی و خصوصی در سطح کل جامعه، اعضا و گروه‌های آسیب‌پذیر آن و افراد و گروه‌های در معرض خطر بزهکاری در کاهش جرایم این گروه سنی تأثیر مستقیم و غیر قابل انکاری دارد.
هر چند که عوامل روانی، زیستی، جغرافیایی، بومی و ... در نحوه شکل گیری و بروز آن دخیل هستند ولی باید گفت بزهکاری پدیده ای اجتماعی و دارای بستری اجتماعی است.
ولی نابهنجاریهای که در مدرسه پدید می آید تنها ناشی از این امر نیست که دانش آموزان یک آموزشگاه از گروههای مختلف جامعه ونژادی و دینی وقومی وغیره تشکیل شده اند بلکه بیشتر ازاین نظر است که عوامل آموزشگاهی در محیط چنان شرایطی به وجود می آورد که باعث به وجود آوردن رفتار ضد جامعه وکجرفتاری اخلاقی واجتماعی دانش آموزان است که همه ساله باعث به هدررفتن بخش قابل توجهی ازسرمایه گذاری وامکانات نیروی انسانی و بودجه وایجاد خلل در برنامه ریزیهای اقتصادی_ اجتماعی وفرهنگی می شود.



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/8/26 توسط سینا صانعی
دوستی های پیش از ازدواج
 بر اساس یافته های پژوهشی مرکز مطالعات سازمان ملی جوانان، حدود 45درصد از طلاق ها به نحوی با آشنایی پیش از ازدواج از طریق دوستی یا آشنایی در محل کار و یا تحصیل جوانان مرتبط است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران "ایسکانیوز" این آمار طلاق ها به نحوی مربوط به زوج هایی می شود که آشنایی آنها برای ازدواج به دو روش دوستی یا آشنایی و ارتباط در محل کار و تحصیل واقع شده است.
همچنین این گزارش ها می افزاید: یکی دیگر از مسائلی که در نظر سنجی موردی طلاق بررسی شده بحث موافقت خانواده ها با ازدواج زوج های در آستانه طلاق بوده که بر اساس آن اغلب ازدواج هایی که منجر به طلاق شده از ابتدا با مخالفت خانواده روبرو بوده است.
گزارش حاضر در خصوص عوامل پایداری ازدواج نیز مشخص کرده است که هرچه طول مدت نامزدی طولانی تر شود طلاق کاهش می یابد.
• نرخ رشد ازدواج در کشور در حال افزایش است
مرکز مطالعات راهبردی سازمان ملی جوانان بر اساس مطالعات انجام شده در خصوص وضعیت ازدواج و طلاق در استان های مختلف طی سال های 83 تا 88 ، اعلام کرد: برخی استان ها رشد منفی ازدواج داشته اند، اما در مجموع در چند سال گذشته نرخ رشد ازدواج در کشور در حال افزایش بوده که البته میزان رشد آن کم است و مقایسه آمار 6 ماهه اول سال 88 با سال 89 نشان می دهد که ازدواج 3.2درصد رشد داشته است.
• عوامل اقتصادی؛ سومین مانع ازدواج جوانان
بر پایه این گزارش مولفه های مختلفی در خصوص دلایل تاخیر ازدواج قابل اشاره است و بر اساس نظر سنجی انجام شده در بین جوانان بر خلاف تصوری که عوامل اقتصادی را عامل تاخیر ازدواج می دانند، اولین و مهمترین عامل تاخیر ازدواج عوامل فرهنگی است.
در تحقیقات میدانی صورت گرفته مشخص شده است، که 20.1 درصد پاسخگویان علت تاخیر در ازدواج را کمی سن می دانند یعنی معتقدند که سن آنها برای ازدواج کم است و 16.5درصد ادامه تحصیل را عامل ازدواج نکردن دانسته اند و در این بین مشکلات اقتصادی در رتبه سوم تاخیر در ازدواج می باشد. بنابر این می توان نتیجه گرفت مشکل اول تاخیر در ازدواج مسایل فرهنگی است.
*83 درصد دختران پیش از 20 سالگی خواستگار دارند
همچنین بر اساس نظر سنجی انجام شده در شهر تهران مشخص شده که 72 درصد اولین خواستگاری ها از دختران بین سن16 تا 20 سالگی و 11 درصد نیز قبل از سن 16 سالگی رخ داده است، به این ترتیب 83 درصد اولین خواستگاری ها قبل از سن 20 سالگی رخ داده است. از این رو اغلب خانواده ها یا دختران معتقدند که سن شان برای ازدواج مناسب نیس به همین دلیل به خواستگاران جواب منفی می دهند.
این عدم پذیرش ازدواج، یک عامل فرهنگی در بین خانواده ها محسوب می شود به این معنی که در ذهن خانواده ها و دختران، ازدواج به غلط عاملی مقابل تحصیل جوان است و فرد تصور می کند که با وجود تحصیل، امکان ازدواج برای شخص میسر نیست که در نهایت این نوع طرز تفکر منشاء فرهنگی داشته و البته نیازمند تحلیل و بررسی بیشتر است.
براساس این تحقیقات می توان به این نتیجه رسید که بیشترین عوامل در تاخیر ازدواج و افزایش طلاق در کشور ریشه فرهنگی دارد. از این رو می توان با تقویت عوامل مثبت فرهنگی در ازدواج و خذف موانع منفی، ازدواج به هنگام و پایدار را در خانواده ها و جامعه نهادینه کرد



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/8/26 توسط سینا صانعی

افزایش سن ازدواج در جوانان

به گزارش خبرگزاری برنا از تبریز، امیر تقی زاده در گفتمان فرهنگی با موضوع ازدواج در شهرستان عجب شیر با بیان اینکه شبکه فعالین ازدواج با هدف کاهش سن ازدواج تشکیل شده افزود: شبکه فعالان اجتماعی ازدواج در آذربایجان شرقی در 24خرداد سال جاری افتتاح شده و طی سه ماه گذشته نیز 30هزار نفر از این شبکه بازدید کرده اند.

 وی تصریح کرد: این شبکه در 10بخش مختلف شامل تولید کتاب و رسانه، ایجاد تسهیلات و مشاوره های حضوری، اینترنتی و تلفنی فعالیت می کند.

 مسوول تحقیقات و مطالعات اداره کل امور جوانان آذربایجان شرقی در ادامه درباره فعالیت های این اداره کل نیز گفت: این نهاد در ابتدا به عنوان خانه جوان و سپس با عنوان شورا در 13محور به صورت ستادی فعالیت می کرد اما با روی کار آمدن دولت نهم و دهم این نهاد به صورت اجرایی در حوزه های هویت، مشارکت و ازدواج وارد عرصه فعالیت شد.

افزایش سن ازدواج جوانان تبعات منفی بسیاری برای جامعه دارد


 
تقی زاده، بررسی آمار ازدواج و طلاق، تحولات ازدواج سنتی و مدرن، برگزاری دوره های آموزشی و گفتمان های فرهنگی، چاپ کتاب، بروشور و بنر در مورد ازدواج و پررنگ کردن آموزه های دینی را از دیگر فعالیت های این اداره کل ذکر کرد.

 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/8/26 توسط سینا صانعی
<   <<   6   7      >
درباره وبلاگ

سینا صانعی
این وبلاگ درباره ی مسائل اجتماعی موجود بحث می کند. و به گروه خاصی تعلق ندارد.
mahnagarphic@gmail.com
Javad poorhossein